صدرا جون صدرا جون، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره
کیانا جونکیانا جون، تا این لحظه: 19 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

آبی آسمان من..فرزندانم

مامان یه مامان شاغل و عاشق بچه ها

تبریک!!!!!

سلام به همه ی دوستان عزیزم یه سلام ویژه و مخصوص هم به امیر حسین جون خواهرزاده ی عزیزم که در آزمون ورودی تیزهوشان قبول شده آفرین امیرحسین عزیزم و به امید دیدن موفقیتهای بعدی تو در عرصه های زندگی قدر زحمات مامان عزیزت و معلم مهربونتو بدون و براشون دعا کن موفق باشی پسر خوبم این گلها هم تقدیم به تو پسر باهوش......... ...
31 خرداد 1393

برای هستی جونم

سلام به همه ی دوستان گلم 29 خرداد تولد خوشگل خاله هستی جون منه هستی ناز و کوچولوی خاله تولدت مبارک عزیزم قربونت برم من ایشا...همیشه سالم و سلامت و خوشحال باشی دوست جونیام اگه دوست دارین تولد هستی جونو بهش تبریک بگین روی عکس کلیک کنید اینم کیک و بادکنکهای تولدت خاله جونی ...
27 خرداد 1393

آبی آسمان من!!!!!

سلامی چو بوی خوش آشنایی سلام بر دوستان عزیزم سلام بر تابستان و گرمای بی سابقه اش...سلام بر تعطیلاتی که برای ما چندان معنایی ندارد و سلام بر شما فرزندانم راستشو بخواین خیلی حوصله ی وب نویسی و وب گردی ندارم...کمی خسته ام...بیشتر از خستگی جسمی روحم خسته و درب و داغونه از این اتفاقاتی که داره تو دنیا میفته...از این وحشی بازیها...از کارهایی که باید انجام بدم و مونده رو دستم و از دعواهای شما دوتا که دیگه گاهی واقعا تحملش سخت میشه و کم میارم...من احتیاج به یه آرامش واقعی دارم...آرامشی که همه داشته باشن نه فقط من!!!اما میدونم که یه آرزوی محاله و دست نیافتنی کیانا و صدرا میدونم مامان خیلی خوبی واستون نیستم و در مقابل رفتارهاتون عکس العمل مناسب و شای...
26 خرداد 1393

یک روز تعطیل در مدرسه

سلام به همه ی دوستان گلم سلام کیانا خانم و صدرایی مامان امروز پنج شنبه و روز تعطیل بود...خب همه مون میدونیم اما نکته اش اینجاست که امروز چون من یه سری کار عقب افتاده در مدرسه داشتم،مجبور شدم برم به مدرسه و باز از اونجایی که دیگه خجالت میکشیدم به مامانی جونم بگم بیان پیش شما دوتا ناقلا،در نتیجه با خودم بردمتون مدرسه خب یک مدرسه ی بزرگ و ما سه نفر...معلومه دیگه چی میشه...من که مشغول کارهام بودم و شما دوتا هم مشغول....بعله کشف مدرسه ی مامان!!!فضولی..نق و پق...گچ بازی و ...از ساعت 8.5 تا 11.45 مدرسه موندیم و یه خورده اوضاع کارهام مرتب شد..به شما دوتا هم بد نگذشت اما خب سخت هم بود و کمی بی حوصله شده بودید حالا در ادامه عکسهایی که خودتون گرفتینو ب...
22 خرداد 1393

برای ریحان جونم

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید .......سلام دوستان گلم و سلام مامان ریحان خوشگلم این پستو فقط به خاطر تبریک گفتن به اولین دوست دنیای مجازیم، مامان ریحان عزیزم میذارم به خاطر مادر شدنش و به خاطر صبری که برای چشیدن طعم مادری متحمل شد و به خاطر عشقش به نی نی کوچولوش و به خاطر اینکه الان یه نی نی ناز و خوشمل تو دلش داره ریحان جون! من از صمیم قلب مادر شدنتو بهت تبریک میگم و از خدای مهربون میخوام یه نی نی ناز و سلامت بهت عطا کنه عزیزم مبارکه مبارک... ...
18 خرداد 1393

فقط به روایت تصویر..

سلام به همه ی دوستان خوب و گلم امروز میخوام یه سری عکس در هم برهم از صدرایی بذارم.امیدوارم این عکسها یادگاری خوب، برای بعدها باشه...یادگاری از دوران کودکی و شیطنتهای مخصوصش قبل از اینکه بریم سراغ عکسها یکی دو تا خاطره هم از صدرایی بگم:راستش بر خلاف کیانا، صدرای ما زیاد اهل حفظ کردن شعر و پازل درست کردن و نقاشی کشیدن و یادگیری رنگها و کلا آموزش به روش سنتی نیست لذا هیچ شعریم بلد نیست خلاصه یکی دو روز پیش همین طور که مشغول کارهای نخ و کش بستن و آویزون کردن وسایلش بود،دیدم که داره زمزمه میکنه:شبا که ما میخوابیم...آقا پلیسه میاد ما رو میزنه....آقا پلیسه خیلی بده...ما هم مگه جرات کردیم بلند بخندیم فقط خخخخخخ از خودمون در وکردیم امروز عصرم که بارو...
12 خرداد 1393

ادامه مشاعره ی طنز ما...

سلام دوستان خوب و مهربونم از اونجایی که من و دوست جونیم هنوز در کار سرودن شعر طنز هستیم و یه جورایی شدیم یه پا گل آقا و باز از اونجایی که دوستان حوصله ی خوندن پستهای قبلیو ندارن(چون من اشعار جدیدو به پست قند پهلو اضافه کردم)تصمیم گرفتم اشعار جدید و وزین خودمونو براتون به نمایش بذارم و در مراحل بعدی نیز اگر سرودنمان ادامه یافت باز هم با پست جدید در خدمتتونم.حالا این بار ببینین و قضاوت کنین که ما پیشرفتی داشته ایم یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ضمنا اگه یادتون رفته نارنجی دوست جونیم و اون یکی رنگه هم منم...خخخخخخخخخخخخخ من نگویم که مرا استخدام آ.پ کنید حقوقم برده به بالا و دلــم شاد کنید درفکر اینم که چرا حقوق این ماه ...
11 خرداد 1393

من پچلم....

سلام دوستان عزیز و دوست داشتنی من امید که خوب و خوش و سلامت باشید و اما از صدرایی جون بگم که با بلند شدن موهاش شده بود یه نمونه ی دیدنی و قابل توجه که بعضی از افرادی که برای اولین بار میدیدنش میگفتن:سلام دخترم!!!!چطوری دخترم!!!!من و کیانا هم با شنیدن این کلمه اینجوری می شدیم بعله البته هنر آرایشگریه بنده رو که دوستان کاملا درک تصویری نموده اند اما اینبار فرصت به هنر مندی من نرسید و جناب همسر بعد از اینکه یکی از دوستانش نیز صدرایی را دختر خانم خطاب نمود و باز مخصوصا این روزهای آخر که هوا بس نا جوانمردانه گرم شده و مدام از موهای صدرا خان عرق شرره میکرد،در یک اقدام ناگهانی امروز ظهر از خود هنرمندی در وکردن و صدرا جان را تبدیل به آواتار نمودند. ...
8 خرداد 1393

دوست یعنی.....

سلام و عرض ادب چند ماه پیش کیانا خانم ما، کتابیو از دوستش امانت گرفته بود که شامل داستانها و مطالب کوتاه آموزنده و پر معنایی بود.چون روی جلد کتاب تصویر یک آینه بود،دخمل ما به این کتابها که چند جلدی هم، هستند میگفت آینه!!!!خلاصه بعد از جریان مسابقه ی رباعیات و برنده شدنش،دست ما رو گرفت و برد کتاب فروشی و یکی از این کتابها رو به نام (من و ما)جلد یک،مترجم و گردآور:امیر رضا آرمیون.خریداری نمود.راستش منم از مطالب این کتابها خوشم میاد.این شد که تصمیم گرفتم یکی از قسمتهای کتابو با عنوان دوست یعنی...براتون بنویسم و تقدیمش کنم به همه ی دوستان خوبم در دنیای مجازی و واقعی دوست یعنی... دوست یعنی کسی که وقتی هست آروم باشی و وقتی نیست چیزی تو...
4 خرداد 1393
1